ویلیام وردزورث یکی از پربارترین شاعران رمانتیک انگلیس است که شعر رمانتیک به وسیله او و دوست شاعرش کالریج به اوج شکوفایی و کمال رسید. وردزورث در دوران کودکی و جوانی با زادگاهش، دریاچه ها، کوه ها و تپه هایش انس و الفتی یافت، او بر این باور بود که طبیعت مونس و یار بزرگ آدمی است، آن گونه که می توان حضور شکوهمندانه خدا را در آن مشاهده کرد.
زندگینامه
ویلیام وردزورث ادیب و شاعر مشهور انگلیسی در هفتم آوریل ۱۷۷۰میلادی در ایالت کمبِرْلَنْد انگلیس به دنیا آمد. او در همان کودکی والدین خود را از دست داد و در۱۷۹۰ میلادی با پای پیاده به فرانسه، سوییس و ایتالیا رفت و در اورلئان ماندگار شد. در همین ایام، انقلاب فرانسه درحال وقوع بود و کلام ژان ژاک روسو، وردزورث را به شدت تحت تاثیر قرار داد. او در ۱۷۷۹ میلادی به زادگاهش بازگشت و از اوان جوانی به مطالعه در زمینه ادبیات پرداخت و قسمت اعظم زندگی خود را در شمال انگلیس در کنار مردم روستایی گذراند و احساسات طبیعی و مناظر طبیعت و صفای باطن مردم این ناحیه، الهام بخش آثارش شد.
خصوصیت اصلی شخصیت وردزورث ابتکار و خلاقیت است که در شعر او نمود دارد. وی شاعر طبیعت بود و علاوه بر توصیف آن، از آن الهام نیز می گرفت. وردزورث شعر را ابزاری برای ستایش طبیعت می دانست. شعرهایش سادگی خاصی دارد و به زبان شبانان و روستاییان نزدیک است.
ویلیام وردزورث و مکتب رمانتیک
وردزورث را پایهگذار مکتب رمانتیک انگلیس میدانند. پاره ای از شعرهای وی به وصف زندگی دهقانان اختصاص یافته و به صورتی ساده و تغزلی سروده شده و دارای لطف و جذبه خاصی است. اشعار ساده و روان او که احساسات پاک و تشبیهات عالی در آن به چشم می خورد، نمونه بارزی از رمانتیسم اروپا محسوب می شود.
با انتشار مجموعه اشعاری به نام نغمههای شاعرانه از طرف او و سمیوئل تیلور کالْریجْ شاعر هم وطنش، مکتب رمانتیک انگلیس، تحولی فلسفی و ادبی یافت. شاعران این مکتب به جای پایبندی به سنتها در انتخاب مطالب قالب ادبی، سبک، انشا و زبان شعری، شاعرانی مبتکر و بدعت گذار هستند.
وردزورث دنیا را با چشم عرفان مینگریست. در نظر او، طبیعت، مظهر جمال مطلق و مربی ذوق و احساسات بشری است و زندگی در دامان طبیعت، ساده و شیرین و سرشار از شادی و خرسندی است.
اشعار و نوشته های وردزورث
مهمترین اثر وردزورث را شعر طویلِ زندگی نامه خودْ نوشتْ نامیدند که شهرت فراوانی یافت. شعری زندگینامه وار از دوران جوانیش که چندین بار به وسیله شاعر بازبینی و بسط داده شد؛ این اثر بعد از مرگ وی چاپ و عنوان گذاری شد و پیش از آن به شعر خطاب به کولریج معروف بود. همچنین تفرّج، خاطرات کودکی و جنگجوی شادمان از دیگر آثار او به شمار می رود. برای نمونه یکی از شعرهای مشهور از وردزورث چنین مطلعی دارد:
در راه هایی نادیده و ناشنیده سکنا گزید
مکانی کنار چشمههای جوشان شهر
دوشیزهای که هیچ ستایش و عشق کسی بر او دیده نشد!
دوشیزهایچونان بنفشهای در میان خزهها و گلسنگهای سخت
نیم پنهان و نیم آشکار
تو گویی ستارهای تنها
در آسمانی تیره و لَخت!
ناشناخته زیست و کسی هم نفهمید
آن لحظه را که آن الهه آزاد پیرهن هستی خویشتن درید!
آه که اکنون در آرامگاه جاودانی خویش آرمیده
و چه بسیار از من دور!
ویلیام وردزورث و نمایشنامه نویسی
ویلیام وردزورث یکی از نویسندگانی بود که زبان شعری و نمایشی شکسپیر را ارج می نهاد و از آن بهره های زیبایی شناختی و سبکی فراوان برد. وردزورث در طول عمر هنری خود تنها یک نمایشنامه به نام تراژدی مرزنشینان نگاشت که در آن بازتاب هنر نمایشنامه نویسی شکسپیر و رگه هایی از فن و سبک نوشتار او آشکار است.
ویژگی و شاخصه آثار وردزورث
در شعر وردزورث، انسان تماشاگری است که از دور، زیباییهای طبیعت را میبیند و تأثیر میپذیرد. شعرهای او مثل همه اشعار رمانتیک، بسیار ظریف و آمیخته با تخیلات فراوان شاعرانه است و در آنها، شاعر بیش از آنکه با حقیقت و منطق سر و کار داشته باشد با روح و احساس خود سرگرم است. در آثار وردزورث، همه جا این نظر پیداست که زندگانی روزمره، برای بشر پر از لذت و شادکامیهای معنوی است و وظیفه بشر است که روح خود را برای استفاده از آنها آماده کند.
اصول عقاید وردزورث که در اشعار وی آمده بر این مبنا استوار است که سازنده اصلی خصوصیتهای اخلاقی و روحی بشر در سن بلوغ، همانا غرایز و لذتهای بیغل و غش دوران کودکی است. وردزورث اگرچه به حفظ مزایای طبقات اصیلْ پایبند است و آنها را لازم و محترم میشمارد اما از دیگر جهت بر ضد نظام اجتماعی که موجب انحطاط اخلاقی مردم است، عصیان میورزد. خوانندگان آثار وردزورث، زیبایی طبیعت، گیاهها، کوهها و حیوانات را زنده و گویا احساس میکنند و با عالم طبیعت ارتباطی نزدیک و اسرارآمیز برقرار میسازند. اشعار وردزورث از نخستین تغزّلهای جوانی تا عمیقترین و پراندیشهترین آنها در سنین هفتاد سالگی، پیوسته با پیروزی همراه بوده است. احساس کلی که از اشعار وردزورث به انسان دست میدهد، صداقت و سادگی است.
مقایسه شعر وردزوث و شاعران ایرانی
سهراب سپهری و ویلیام وردزورث، شاعر انگلیسی اواخر سده هجدهم و نیمه اول سده نوزدهم به ۲ زمان و ۲فرهنگ و سنت شعری متفاوت تعلق دارند اما با وجود تفاوت های بارز از جهت شیوه بیان به مضمون کم و بیش مشابهی می پردازند. مبنای این مقایسه شعر صدای پای آب از سپهری و شعر صومعه تین ترن از وردزورث است. این ۲ شعر که هم از قوی ترین اشعار این ۲شاعر شمرده می شوند هم به بهترین وجهی بیانگر افکار آنان هستند از نظر قالب و شمار ابیات متفاوتند: صومعه تین ترن در ۱۵۹ بیت و صدای پای آب در ۳۶۷ بیت است. قالب صدای پای آب، نام مشخصی ندارد، فقط به اعتبار شمار ابیات، می توان آن را شعر بلند خواند. شعر وردزورث در قالب قصیده است، هر چند شمار ابیات بندها مساوی نیست. شعر بی قافیه و در نوع خود از زیباترین نمونه ها در ادبیات انگلیسی است.
زمانه، زندگی، اشعار و نظریههای انتقادی و ادبی ویلیام وردزورث، طلایهدار جنبش رمانتیک در ادبیات انگلیس و نیما یوشیج که در دورهای از زندگی شاعری رمانتیک شمرده میشود، شباهتهای بسیاری دارند. هر ۲ شاعر در زمانه انقلاب و آشوب زیستند و به سهم خود بر سنتهای ادبی غالب در کشورشان شوریدند و تلاشهای آنان انقلابی در شعر و نظریه ادبی به وجود آورد. در این کار رویکرد ۲ شاعر به مفاهیمی مانند شعر و شاعری، محتوا، زبان، احساسات و عواطف و جامعه تحت بررسی قرار میگیرد و مشخص میشود که ۲ شاعر با تأثیرپذیری از زمانه خود و تحولات تاریخی در عصر انقلابهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موفق به انقلاب در شعر و نظریه انتقادی کشورشان شدند. این انقلاب عبارت بود از درک مفاهیم نوین عصر و بیان آنها با شکلی تازه که سرآغاز شعر “مدرن” در انگلیس و شعر “نو” در ایران قلمداد میشود.
سرانجام وردزورث
ویلیام وردزورث در اواخر عمر به امیر الشعرایی انگلیس رسید، عنوانی که در ابتدا به علت کهولت سن از قبول آن امتناع میورزید اما در نهایت مجبور به پذیرش آن شد. او سرانجام در ۲۳ آوریل ۱۸۵۰ میلادی در هشتاد سالگی چشم از جهان فروبست./