به گزارش عصر تحلیل، روز جهانی محیط زیست بهانه ایی شد تا در گزارشی روند شکل گیری تا تخریب برخی از مناطق زیست محیطی ایران را مورد بررسی قرار دهیم.
کرونا مرگبار، نجات بخش محیط زیست
یکی از اتفاقات شوم جهان که هم اکنون نیز سایه سیاه آن بر سر مردم وجود دارد، شیوع ویروس مرگبار کرونا بود که متاسفانه تعداد بالایی از مردم را درگیر خود کرد. اما گذشته از تمام اتفاقات ناگواری که این ویروس برای مردم جهان بوجود آورد می توان آن را از منظر دیگر مورد بررسی قرار داد که باعث شد تا با توقف اجباری تولید و چرخه صنعت همچنین کاهش آلاینده های زیست محیطی جانی دوباره بعد از سالهای سال به محیط زیست بخشیده شود.
دهها دلیل بر تخریب محیط زیست
کاهش آلاینده های زیست محیطی، تعطیلی کارخانه های آلاینده، عدم تردد خودروهای دودزا در سطح معابر، کاهش آلاینده های صوتی، عدم تخریب محیط زیست توسط انسان و … از جمله اتفاقات خوبی بود که به مدت چند هفته رخ داد و باعث شد تا انسان های ماجراجو به محیط زیست دسترسی نداشته باشند و در نهایت به اجبار به آزادی آن احترام بگذارند.
اما متاسفانه پس از گذشت چند هفته ، دوباره چرخه مخرب تولید و صنعت به دامان محیط زیست برگشت و درصدد ادامه تخریب آن برآمد. مطابق برآورد مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی زیان اقتصادی بیتوجهی به اقتصاد محیطزیست در ایران دستکم ۵/ ۸ میلیارد دلار در سال است. نهاد پژوهشی مجلس میگوید این بیتوجهی همچنین سلامت شهروندان را تهدید میکند و هزینههای اجتماعی دارد. گزارشهای بانک جهانی میگوید در سال ۲۰۰۲ میزان خسارتهایی که در حوزه آب به اقتصاد ایران وارد شده بیش از سه میلیارد و ۲۰۰ میلیون دلار، در حوزه زمین و جنگل بیش از دو میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار و در حوزه هوا حدود یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار بوده است.
مرگ هزاران نفر بر اثر آلودگی هوا
بر اساس گزارش سال ۲۰۱۶ سازمان بهداشت جهانی هر سال ۲۸ هزار ایرانی تنها بر اثر بیماریهای ناشی از آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند.
عباس شاهسونی، رئیس گروه سلامت هوا و تغییرات اقلیمی وزارت بهداشت دی ماه سال ۹۷ با استناد به آمار بانک جهانی اعلام کرد هزینهای که آلودگی هوا به سیستم بهداشت و درمان شهر تهران تحمیل میکند در سال به ۲ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار میرسد.
مرکز پژوهشهای مجلس میگوید اگرچه دولت تلاش کرده با گسترش صنعت رشد اقتصادی را افزایش دهد، اما بخش قابل توجهی از درآمد حاصل از رشد اقتصادی باید صرف هزینه درمان نیروی انسانی شود.
مالیات محیط زیست
این مرکز در بخش پایانی گزارش خود پیشنهادهایی برای کاهش زیانهای اقتصادی بیتوجهی به محیط زیست ارائه کرده که مهمترین آنها دریافت “مالیات محیطزیست” است.
نهاد پژوهشی مجلس در تشریح این نوع مالیات نوشت: «بر این اساس، دولت قیمتی را مشخص کرده و اختیار با خود تولیدکنندگان آلودگی است تا میزان تولید آلودگی خود را تعیین کنند. قیمتها باید به گونهای باشد که نه به جامعه و صنعت آسیب رسیده و نه بهگونهای باشد که نه تنها محیط زیست را حفظ نکند، بلکه باعث هزینه اقتصادی بیشتر شود.»
این مرکز توصیه کرده که میزان مالیاتهای زیستمحیطی براساس رفتار آلودهکننده، و متناسب با قلمرو آسیبها و خسارتهای زیستمحیطی تنظیم شود.
بی توجهی به جنبه های اقتصادی محیط زیست
کمتوجهی به جنبههای اقتصادی محیطزیست منحصر به ایران نیست و اصولا به رغم دیرینه بودن علم اقتصاد، توجه علمی به اقتصاد محیطزیست در سطح جهان نیز از دهه هفتاد میلادی آغاز شده است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در این باره نوشته است: «اقتصاد محیطزیست موضوع جدیدی در علم اقتصاد است که تا قبل از سال ۱۹۷۰ میلادی توجه به این موضوع بسیار کم بوده است. پس از سال ۱۹۷۱ میلادی، بروز خساراتی به محیطزیست، دانشمندان را به یافتن ابزارهای اقتصادی جهت حفظ محیطزیست واداشت.»
اقتصاد محیطزیست به بخشی از علم اقتصاد گفته میشود که ارتباط میان توسعه پایدار و ضرورتهای زیستمحیطی را بررسی میکند و راهکارهایی ارائه میدهد که رشد و توسعه اقتصاد با در نظر گرفتن آنها کمترین آسیب را به محیطزیست وارد کند.
در ادامه گزارش به گردآوری برخی از عوامل تخریب شده محیط زیست می پردازیم:
رودهای خشکیده با بی تدبیری
یکی از تخریب هایی که شاید انسان نقش بسزایی در آن داشته باشد خشک شدن رودها و دریاچه های ایران بود. منابع آبی که چند صد سال را بدون هیچ آسیبی سپری کردند این روزها به دلایل متعدد از جمله دستکاری های بشر دچار خسران و زیان شده اند.
دریاچه ارومیه، رودخانه زاینده رود، دریاچه هامون و چندین حوضه آبریز و منابع آبی دیگر که در سرتاسر ایران وجود دارند این روزها حال خوبی ندارند و با برداشت های بی رویه از سراب تا پایاب به آسیب های جبران ناپذیری دچار شده اند.
تذکرهای مکرر محققان و دانشمندان همچنین حامیان محیط زیست شاید کمترین اثر را در خصوص جلوگیری از تخریب های این منابع آبی به دنبال داشته است و باید در این خصوص چاره ایی جدی اندیشید.
دریاچه ارومیه
یکی از نخستین اشارات به دریاچه ارومیه در کتیبه سده نهم پیش از میلاد مسیح در شلمنسر سوم (سلطنت بین ۸۵۸–۸۲۴ قبل از میلاد) به دو نام در محل دریاچه ارومیه اشاره شده: پرسواه (به معنی ایرانیان یا پارسیان) و ماتای (یا میتانیها). هنوز دقیقاً روشن نیست که این نامها به منطقه یا قبیله یا پیوندی که بین گروهی از نامهای مردم با شاهان وجود داشته اشاره میکند.
در پانصد سال اخیر نواحی اطراف دریاچه محل سکونت مردمان ایرانی شامل آذربایجانیها و مردم کرد بودهاست.
اما امروز حال دریاجه ارومیه خوب نیست و باید چاره ایی جدی در این خصوص اندیشید. طرحهای مختلف آبرسانی در خصوص این دریاچه در دولت یازدهم تصویب شده است که در دولت یازدهم با عنوان نجات دریاچه ارومیه مصوب شد اما هنوز این دریاچه در معرض خطر قرار دارد و بایستی تدابیر جدی اندیشیده شود.
رودخانه زاینده رود
زایندهرود یا زندهرود به معنی رود زندگیبخش، بزرگترین رودخانه فلات مرکزی ایران است که از کوههای زاگرس مرکزی به ویژه زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته و در کویر مرکزی ایران به سمت شرق حدود ۲۰۰ کیلومتر پیش میرود و پس از عبور از شهر تاریخی ورزنه (آخرین سکونتگاه کنار زاینده رود) در نهایت به مانداب ( تالاب) گاوخونی میریزد.
حوزه رودخانه زایندهرود ۴۱٬۵۰۰ کیلومتر مربع است. برآورد میشود جریان آب این رودخانه در مطلوبترین شرایط ۱٬۲ کیلومتر مکعب در سال یا ۳۸ مترمکعب در ثانیه است. در حال حاضر برای آبیاری زمینهای کشاورزی استان اصفهان از سدهای آبیاری که بدین منظور احداث گردیده استفاده میشود. با اتمام تونل سوم و انتقال آب در طرح بهشتآباد پیشبینی میشود استان کرمان هم از استفادهکنندگان آب رودخانه زایندهرود خواهد بود.
حال زاینده رود نیز خوب نیست و از بیش از یک دهه پیش دچار خشکی های متعدد فصلی و حتی سالانه شده است.
کاهش نزولات آسمانی، مدیریت ناصحیح برداشت آب و عدم توجه به حفر چاههای بی مجوز در مسیر سد تا تالاب گاوخونی باعث شده تا رودخانه زاینده رود در زمره رودهای در معرض نابودی قرار بگیرد.
تا کنون طرحهای متعددی در خصوص احیای دائمی این رود از یک دهه پیش تا کنون ارائه شده است اما هیچ کدام هنوز درمانی بر زخم کهنه این رود نبوده است.
رودخانه زاینده رود با توجه به خشکسالی های متعدد، کاهش نزولات آسمانی در سرچشمه این رود و عوامل متعدد دیگر این روزها به روخانه فصلی تبدیل شده است و باعث شده تا رونق تولید محصولات کشاورزی و دیگر تولیدات که زنده بودن خود را به زنده بودن این رود گره زده بودند امروز دچار خسران های جبران ناپذیری بشوند.
خطر انقراض گونه های حیوانی نادر در ایران
متاسفانه دستکاری های طبیعت همچنین دخالت های انسانی در چرخه طبیعی محیط زیست باعث شده تا برخی از حیوانان و جانوران نادر در معرض انقراض یا در نهایت منقرض شوند.
یوز ایرانی
یکی از نادرترین یوزپلنگ های جهان یوز ایرانی است که متاسفانه این حیوان نادر نیز به دلایل دخالت بشر در طبیعت در معرض نابودی است.
یوزپلنگ ایرانی یکی از گونه های کمیابی به شمار می رود که به گفته مسوولان زیست محیطی در یک قدمی نابودی است. خبری که چند سال پیش نیز مرتضی اسلامی نماینده هیأت موسس و مدیرعامل پیشین انجمن یوزپلنگ ایرانی از وضعیت بحرانی یوز ایرانی داده بود.
نامگذاری ۹ شهریور به نام روز ملی یوزپلنگ ایرانی به پیشنهاد انجمن حمایت از یوزپلنگ ایرانی در حالی صورت گرفت که نگرانی ها از انقراض این گونه کمیاب شدت گرفته بود و حرکت های مردمی و برنامه های فراگیری برای حمایت از یوزپلنگ ایرانی در سراسر کشور به صورت خودجوش شکل گرفت.
حشرهخوار شوش
حشرهخوار ایرانی (نام علمی: Crocidura susiana)، جانوری از خانوادهٔ حشرهخوران دندانسفید است که بومی ایران میباشد. بقای این پستاندار به دلیل نابودی زیستگاهش در معرض تهدید قرارگرفته و اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست آن را در فهرست جانوران در خطر انقراض قرار داده است.
شیر ایرانی
شیر ایرانی (نام علمی: Panthera leo persica)، که با نامهای دیگر شیر آسیایی، شیر اورآسیایی و شیر هندی نیز خوانده میشود. زیرگونهای از شیرها است که هماکنون تنها در جنگل گیر در گجرات هند یافت میشود؛ جاییکه «شیر هندی» نامیده میشود.
این زیرگونه از شیر زمانی از ایتالیا و یونان در ساحل دریای مدیترانه تا شمال شرقی هندوستان شامل ایران و شبهجزیره عربستان و آسیای میانه پراگندگی داشت اما شکار بیش از حد، آلودگی آبها و کاهش شدید طعمههای این جانور به نابودی آنها منجر شده تا جائیکه امروزه تنها جمعیت باقیمانده اینگونه شیر در هند یافت میشود. بر پایه سرشماری سال ۲۰۱۰ حکومت ایالتی گجرات ۴۱۱ قلاده شیر مشاهده شدهاند که ۵۲ قلاده نسبت به پنج سال قبل افزایش داشتهاست. بر اساس آخرین سرشماری که در سال ۲۰۱۷ انجام شد، ۶۵۰ قلاده یافت شدهاست که ۲۳۹ قلاده نسبت به هفت سال پیش از آن، رشد دارد. این جانور در کنار ببر بنگال، پلنگ هندی، پلنگ برفی، و پلنگ ابری یکی از پنج گربهسان بزرگ هند است.
شیر ایرانی در ایران منقرض شدهاست اما پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، طرحهای احیای آن ریخته شد و در سال ۱۳۹۸، با توافق میان باغ وحش ارم و انجمن آبزیگاه و باغوحشهای اروپا، به ایران بازگشت تا احیای آن در این کشور آغاز شود.
فوک خزری
فوک خَزَری (نام علمی: Pusa caspica) یکی از پستانداران کمیاب آبزی دنیاست که فقط در دریای خزر و رودخانههای منتهی به آن زندگی میکند. اینگونه تنها پستاندار دریای خزر بهشمار میآید و به دلیل صیدِ بیرویه و به هم خوردن شرایط زیستی و کاهش شدید جمعیّت نیازمند حمایت بینالمللی است.
فوک خزری بهطور میانگین ۱٫۵ متر طول و ۸۰ کیلوگرم وزن دارد و یکی از کوچکترین انواع فوک بهشمار میرود.
ساحلنشینانِ شمال به آن سگ آبی میگویند. فوکها در میان هزار نوع جاندارِ خزر تنها پستاندار این دریا بهشمار میآیند. فوکها جانورانی با ارزشند که حتی با مدفوع خود یک منبع غذایی در دریای خزر به وجود میآورند و نابودی آنها اکوسیستم خزر را به خطر میاندازد. فوکها در تابستان، بهار و پاییز بیشتر در آبهای نیمه جنوبی خزر از جمله ایران زندگی میکنند و برای زایمان به مناطق یخی در شمال دریای خزر مهاجرت میکنند. اولین و تنها مرکز حفاظت از فوک خزری در کشور ایران در سال ۲۰۱۰ رسماً شروع به کار کرد. این مرکز به همت خانم لنی هارت مؤسس مرکز بازتوانی و تحقیقاتی فوک هلند، دکتر محمد مصطفی شاهی فردوس و دکتر امیر صیاد شیرازی در جزیره آشوراده، در نزدیکی سواحل بندر ترکمن احداث شد. هدف این مرکز نجات فوکهای آسیب دیده، آموزش ماهیگیران، ارتقاء سطح فرهنگ محیط زیستی جامعه، تحقیقات و البته گسترش فعالیتهای حفاظتی به سایر کشورهای حوزه خزر بودهاست. مرکز حفاظت از فوک خزری ایران تا ابتدای سال ۲۰۱۸ توانست تعداد ۸۳ فوک را از کام مرگ نجات داده و پس از درمان به آغوش طبیعت بازگرداند.
گورخر ایرانی
گورخر ایرانی یا گورخر پارسی (Equus hemionus onager) زیرگونهای از گورخر آسیایی است که به شدت در معرض خطر انقراض قرار دارد و تنها حدود ۶۰۰ رأس از آن در حیات وحش باقی ماندهاست. گورخر آسیایی در گذشته جمعیت فراوانی در خاورمیانه، آسیای میانه و چین داشته اما اکنون نسل آن در اغلب مناطق منقرض شده و از زیرگونهٔ ایرانی تنها سه جمعیت کوچک در منطقهٔ خارتوران شاهرود و بهرام گور شهرستان نی ریز استان فارس و پنج انگشت ابرکوه باقی ماندهاست.
در تیرماه سال ۹۲ تعداد ۵۳۳ رأس گورخر در منطقهٔ حفاظت شدهٔ بهرام گور نی ریز و پارک ملی قطرویه نی ریز سرشماری شده که از این تعداد ۴۸۳ رأس بالغ و ۵۰ رأس کرّه بودهاند. در سال ۹۱ این تعداد ۴۳۳ رأس بودهاست.
گوزن زرد ایرانی
گوزن زرد ایرانی (نام علمی: Dama mesopotamica) گونه ای که در خطر انقراض قرار داشت ولی با تمهیدات انجام شده از خطر انقراض در ایران نجات یافت. گوزن زرد در منطقه جزیره اشک احیا و سپس با افزایش جمعیت تعدادی از آنها به زیستگاه تاریخی خود در حوزه زاگرس منتقل شدند (در گزارش دیدهبان محیط زیست و حیان وحش ایران در سال ۱۳۹۹ مشخص شد از تعداد ۳۲۰ راس سرشماری شده در سال ۱۳۸۶ امروزه تنها ۳۰ راس گوزن زرد ایرانی در جزیرهٔ اشک باقی مانده و امروزه این گونه در یک قدمی انقراض قرار دارد.
این حیوان در اصل بومی سواحل شرق مدیترانه تا نواحی غربی ایران بود و تا سال ۱۸۷۵ نسل آن در تمامی این مناطق به جز بخشهای جنوب غربی ایران منقرض شد. در دهه ۱۹۴۰ تصور میشد این حیوان به کلی منقرض شده باشد اما در سال ۱۹۵۶ مشخص شد تعداد کمی در حدود ۲۵ رأس از آنها در جنگل کوچکی در اطراف رودخانههای دز و کرخه باقیماندهاند. پس از آن دولت سعی کرد تا با زندهگیری، تکثیر در اسارت و رهاسازی دوباره این گوزنها نسل آنها را حفظ کند اما در سال ۱۳۹۲ تأیید شد که تمام گوزنهای زرد وحشی از بین رفتهاند و نسل این حیوان در زیستگاه واقعی خود منقرض شدهاست.
در شهریور سال ۱۳۹۶ ویدئویی در شبکه مجازی منتشر شد که نشان میداد یک گوزن زرد بالغ نر که در یک کانال آبرسانی کشاورزی گرفتار شده در محاصره گروهی از انسانها به شکل نامناسبی مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. بعد از چند روز مشخص شد که این گوزن یکی از ۳ گوزنی هست که طبق یک برنامه در زمستان ۹۵ توسط اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان در جنگل ملی دز رهاسازی شدند که برای تغذیه به زمینهای کشاورزی در نزدیکی یکی از شرکتهای کشاورزی شوشتر نزدیک شده بود. افراد خاطی شناسایی و برخورد قضایی صورت گرفت. هیچگاه به صورت رسمی اعلام نشد که گوزن زرد مذکور آیا آسیب دیده یا نه.
بیشترین گوزنهای زرد ایرانی در محوطههای محصور نسبتاً وسیعی در دشت ناز ساری، پناهگاه حیات وحش سمسکنده در مازندران، جزایر اشک و کبودان دریاچه ارومیه، میانکتل دشت ارژن[۴] و منطقه حفاظتشده پریشان (دشت برم کازرون) در استان فارس نگهداری میکنند اما تمام این مناطق کاملاً محصور یا جزیره هستند. در برخی از باغ وحشهای و مراکز تحقیقات زیستی ایران و کشورهای دیگر دنیا نیز نمونههایی از این حیوان و گوزنهای دورگه ایرانی و اروپایی وجود دارد.
وزغ کویری
وزغ کویری (نام علمی: Bufo kavirensis) مترادف (نام علمی: Bufotes variabilis) گونهای در خطر انقراض از تیرهٔ وزغهای راستین است. پارک ملی کویر تنها زیستگاه وزغ کویری ایران است.
این وزغ در سال ۱۹۷۹ گونهای نو از وزغهای راستین شناختهشد. آب در زیستگاه بسیار خشک این دوزیست تنها از دو چشمه، با فاصلهٔ ۳۰ کیلومتری از یکدیگر یافت میشود. پوست پشت وزغ نر بهرنگ قهوهایمات یکدست است، و پوست مادهٔ آن لکههای تیرهای دارد.
نابودی جنگلهای ایران
هر یک هکتار جنگل ۲.۵ تن اکسیژن تولید میکند که برای تنفس سالم و پاک ۱۰ نفر انسان برای یک سال کافی هست، درختان جنگل گاز دی اکسید کربن هوا را دریافت میکنند و طی عمل فتوسنتز، آن را به اکسیژن تبدیل میکنند. هر یک هکتار جنگل از ۲ تن فرسایش خاک جلوگیری میکند و درختان از آلودگی صوتی در شهرها میکاهند.
در ایران ۶ نوع جنگل وجود دارد، این جنگلها شامل “جنگلهای هیرکانی”، “جنگلهای بلوط غرب ایران”، “جنگلهای دریایی حرا و چندل (مانگرو) “، “جنگلهای ارسباران”، “جنگلهای خشک داخلی” و “جنگلهای مصنوعی” میشود که همه آنها در معرض خطر قرار دارند.
جنگلهای هیرکانی
این جنگل از گرگان تا گیلان، آستارا، آذربایجان ادامه دارد و جنگلها ناشی از بارندگی هستند و در معرض خطر قرار دارند.
پرفسور کردوانی در خصوص این جنگلها می گوید: جنگلهای هیرکانی از ۷۰۰ تا ۲ هزار متر از بهترین نوع جنگلها بوده و درختان الوار دارند، حفظ جنگل در “برداشت”، “داشت” و “کاشت” است و اگر از جنگل برداشت داریم، باید “کاشت” هم داشته باشیم؛ ضمن آنکه باید از جنگل در برابر ورود آفت مراقبت شود، ولی امروزه با جنگلهایی مواجه هستیم که سالهای قبل کندههای آن قطع شده و شاخههای این درختان رشد کردند و چوب نیستند. چنین درختانی الوار تولید نخواهند کرد. عدم بهرهبرداری از جنگل نیز اشتباه است، چون جنگلها مانند حیوانات موجوداتی “تکثیر شونده” هستند. از درختان نیز اگر بهرهبرداری و مراقبت نشود، به قطر ۹۰ سانتیمتری که برسند، میپوسند. از درخت باید بهرهبرداری کرد.
جنگل بلوط
درختان در منطقه غرب ایران انبوه نیستند و تنک هستند و آنچه که این جنگلها را تهدید میکند و مانع رشد آنها شد، میزان بارندگیها به دلیل گرم شدن کره زمین است. مناطقی که بارندگی کمی دارند، میزان درختان آنها کاهش مییابد.
استخراج معادن به جادهسازی و لوله کشی گاز نیاز دارد؛ از این رو درختان قطع شدند.
از آنجایی که برای قطع درختان جنگل مجازاتهایی در نظر گرفته شد از این رو برخی افراد در پای درختان گازوئیل و یا اوره میریزند و پس از مدتی درخت خشک میشود و بعد با اخذ مجوز درختان قطع میشود.
جنگلهای دریایی (حرا)
در کل سواحل جنوب کشور مرتع نداریم و دو نوع درخت در آن موجود است. یکی درختانی که در دشتها رشد میکنند که در این صورت شترها به دلیل بلند بودن قدشان از آن تغذیه میکنند، ولی چوپانها برای تغذیه دام اقدام به شکستن شاخهها میکنند. افرادی که به دریا نزدیکتر هستند، با قایق به جنگلهای حرا میروند و به جای آنکه سرشاخهها را ببرند، به گونهای درختان را برای فروش قطع میکنند که امکان رشد مجدد آن فراهم نیست.
جنگلهای حرا در محل جزر و مد دریا رشد میکنند و جانوران “گلخواه” در زمان جزر زمین را سوراخ میکنند تا اکسیژن به ریشه درخت برسد. درختان این جنگل هر چند که در کنار آب شور زیست میکنند، ولی این گیاهان آب دریا را برای مصرف خود، شیرین میکنند.
در شهرهایی چون سمنان و گرمسار به دلیل خشکسالی، چاههایی برای تأمین آب شرب و در پاییندست شهرها برای تأمین آب مورد نیاز کشارزی حفر شد و با این اقدام دیگر آبی از زیر زمین به این جنگلها نمیرسد.
با خشک شدن این جنگلها در جاهایی که شن و ماسه وجود داشته باشد، طوفانهای ماسه ایجاد شده است و آنجایی که ماسه نداشته با طوفانهای ریزگرد مواجه هستند./