• امروز : شنبه - ۱۵ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Saturday - 4 May - 2024

سر تیتر اخبار

برگزاری پنل انتقال تجربه سازمان راهداری و حمل‌ونقل جاده‌ای در حال توسعه سامانه های هوشمند حمل و نقل هستیم/ انعقاد تفاهم نامه با ۲۰ کلان شهر کشور پتروشیمی ها وارد تولید بنزین از متانول می شوند حضور راهداری اصفهان با دستاوردهای نوین و هوشمند عامل انسانی، مهمترین شاخصه در تصادفات/ ۶ خطه شدن دو آزادراه در اصفهان عوارض شدید استامینوفن و مسکن های بدون تجویز پزشک جشن قهرمانی یوزهای زخمی در سرزمین ببرها / پیروزی ۴ بر ۱ فوتسال ایران برابر تایلند یک میلیون و ششصد هزار متقاضی در صف وام ودیعه مسکن طرح ترافیک جدید امسال اجرا نخواهد شد ۲ میلیون تومان قبض در انتظار مصرف کنندگان کولرگازی تامین ۴ میلیارد و ۲۱۶ میلیون دلار برای کالا‌های اساسی در مرکز مبادله مشترکان پرمصرف تعرفه آنها پلکانی محاسبه می شود / تحت تاثیر تبلیغات فریبنده کولرگازی قرار نگیرید شناسه یکتای ملک چیست و برای دریافت آن چه مراحلی را باید طی کرد؟ صرفه‌جویی ۱۱٫۵ میلیون یورویی در فولاد مبارکه؛ ارمغان بومی‌سازی در سال ۱۴۰۲ خاندوزی: استقلال و پرسپولیس رسما به بخش خصوصی واگذار شد قرارداد سایت پالایشگاه اصفهان درهرمزگان امضاء شد گوشمالی مجرمان، مطالبه نیست، وظیفه شما است نحوه دریافت چگونه وام ۲۰۰ میلیون تومانی ودیعه مسکن شنیده شدن صدای انفجار در آسمان اصفهان/ارشد نظامی اصفهان: مربوط به پدافند هوایی بود/ هیچ خسارتی نداشته‌ایم اتفاقی عجیب در مراسم رژه ارتش در مشهد + ویدیو

4

کیمیا و ناهید؛ از غزل گریه پُرم خانه هم‌غُصه کجاست؟

  • کد خبر : 15674
  • 03 مرداد 1400 - 12:13
کیمیا و ناهید؛ از غزل گریه پُرم خانه هم‌غُصه کجاست؟
عجب صبح تلخی، انگار ایران دوپاره شده بود، بخشی از ایران علیه بخش دیگری از ایران، هر طور که نگاه می‌کنی این قصه غریب و غمگین است؛ کیمیا علیزاده در المپیک و در قالب تیم پناهندگان، ناهید کیانی از ایران را شکست داد؛ تیتر خبر خودش یک تراژدی است.

به گزارش عصر تحلیل؛ میعاد نیک در این‌باره نوشت مطمئنم هیچ‌کدام از این دو رفیق قدیمی منتظر این صبح لعنتی نبودند، اصلاً برای تقابل با یک‌دیگر هیچ انگیزه‌ای نداشتند. این «جبر» زمان بود که باعث شد دو رفیق، دو دوست، دو هم‌تیمی، دو حریف تمرینی همیشگی و دو خواهر رودرروی هم‌دیگر بایستند و بالاجبار مبارزه کنند.

کیمیا، پیروز رقابت خواهران غریب تکواندو

صبح تلخی برای ما بود، قلب‌مان بارها و بارها تکه تکه شد و از هم درید تا کیمیای ایرانی پیروز شود. کیمیا علیزاده بُرد اما ناهید کیانی نباخت، بازنده‌های اصلی همان‌هایی بودند که مدت‌هاست به صندلی‌های مدیریتی تکیه زده‌اند و برای ما تصمیم می‌گیرند، بازنده ما بودیم که همۀ آرزوهای‌مان را یک‌جا باختیم.

می‌گویند کیمیا وطن‌فروش است و نمک‌نشناس، می‌گویند خیانت‌کار است و بی‌معرفت، می‌گویند از این‌جا مانده است و از آن‌جا رانده، می‌گویند ابن‌السبیل است و بی‌سرزمین اما همین نقش سه رنگ زیبای روی کمربند مشکی کیمیا …

اصلا تو می‌دانی وطن چیست؟ وطن یعنی نباید همۀ این‌ها اتفاق می‌افتاد!

کیمیا، پیروز رقابت خواهران غریب تکواندو

جواد روح هم نوشت: این، پیچیده‌ترین نبرد آبی و قرمز بود. نه می‌توانستی آبی باشی، نه قرمز. آبی و قرمز هیچ معنایی نداشت. رنگ‌های پرچم ایران بود که ازهم گسست. ایران مقابل ایرانی قرار گرفت. آشکارترین وجهی از اینکه، ایران برای همه ایرانیان نیست. یا دست‌کم، همه ایرانیان خود را ذیل ایران رسمی موجود، تعریف نمی‌توانند کرد، ذیل آن زندگی نمی‌توانند کرد، ذیل آن آینده‌ای نمی‌توانند ساخت. نبرد، نبرد آبی و قرمز نبود. جدال ناهید و کیمیا هم نبود. صحنه برهم خوردن پایه‌ای‌ترین تعاریف از ملیت و هویت و سیاست بود. مگر عدالت غیر از این است که هر چیز، جای خود باشد. پس چرا نبود؟ چرا تنها زن مدال‌آور تاریخ المپیک ایران، مقابل ایران ایستاد؟

البته، می‌توان انگشت‌های اتهام را متوجه او کرد. می‌توان مثل همیشه شخص را به‌جای روند، در جایگاه مقصر و متهم نشاند. مثل اتوبوس‌هایی که به دره می‌افتند و راننده مقصر می‌شود؛  اینجا هم مقصر کیمیاست. می‌توان او را ردصلاحیت کرد. می‌توان او را مجرم انگاشت. مستند هم بسیار است و همه، محکم. مگر او نبود که غیرت و تعصب و پرچم و کشور را قدر نشناخت و وقتی به جایی رسید و نام‌آور شد، همه را زیر پا گذاشت؟ مگر ما نبودیم که او را به همه‌جا رساندیم؟ نمک دادیم و نمکدان‌مان شکست؟ پلکان برایش چیدیم و به بالا که رسید، نردبان شکست؟ پس، چه صلاحیتی دارد برای ایرانی ماندن؟ برای زیر پرچم ما بودن؟ برای یکی از ما بودن؟

این ادعایی است که پیشاپیش مشخص است مبنای گفتمان رسمی خواهد بود برای تبرئه خویشتن و ایران را علیه ایرانی برانگیختن. اما ایرانی که برای همه ایرانیان نباشد، حتی اگر حق هم بگوید، حتی اگر ادعاهایش مستند باشد، سخن‌اش دیگر بر دل نمی‌نشیند. دیگر قدرت توجیه ندارد، الکن است. حرف‌اش نه کیمیاها را بازمی‌گرداند و نه حتی، ناهیدها را نگه می‌دارد. نه آبی‌ها را ذیل پرچم می‌آورد و نه قرمزها را.

دیری است که گوش‌ها بر سخن‌ها بسته است. و البته، کدام سخن؟ مگر سخن بی‌معنا، سخن است؟ معنا که در کار نباشد، سخنی در کار نیست. همه صرفا شعار است. چنین است که به‌تدریج همه‌چیز بی‌معنا می‌شود و شد. حتی معنادارترین‌ها؛ حتی پیراهن ملی، حتی پرچم، حتی جدال آبی و قرمز، حتی نفس نبرد.

کیمیا، پیروز رقابت خواهران غریب تکواندو

و این هم نوشته‌ی محمود وطن‌دوست: خیلیاتون خواب بودید وقتی بیژن خراسانی از روی غم از دست ندادن نان! داشت یک سویه گزارش میکرد و حتی یک بار هم نام حریف ناهید کیانی رو نیاورد!

خیلیاتون خواب بودید و ندیدید که آخر بازی کیمیا علیزاده با بغض خواست کمی بیشتر ناهید و مربی اش رو در آغوش بگیره اما فهمید اونا ترس دارن!

هر چند بیدارم بودید نمیدید چون صدا و سیما  این صحنه رو پخش نکرد! ما یا خوابیم، یا در حال ترسیدنیم یا بغض داریم!

کیمیا، پیروز رقابت خواهران غریب تکواندو

لینک کوتاه : https://asrtahlil.ir/?p=15674
  • منبع : برترینها

ثبت دیدگاه

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.